رویا
●مجموعه " ماهی آزاد از عشق می گوید" ● نام قطعه : رویا ●متریال : مس آرت کلی و مینا کاری ● ابعاد:۴*۳.۵ سانتی متر .............................. خواب به چشمانم نمی آمد، شوق رفتن بیشتر از ترس از حقیقت بود، نفس عمیقی کشیدم و مصمم شدم برای رفتن. ترس ها را درون صندوقچه ی دلم حبس کردم و براه افتادم . دلتنگی ندیدن دوباره ی برکه ی سایه ها دلم را فرا گفته بود ولی باید می رفتم باید می فهمیدم . نمیدانم چند روز طول کشید ذهنم درگیر اشتیاق و ترس و دودلی بود .خسته بودم و خواب آلود ؛ به برکه ای رسیدم که اصلا شبیه جایی نبود که در تمام عمرم دیده بودم ؛روشن تر بود و چشمم را میزد در کمتر از چشم برهم زدنی ترس تمام وجودم را فرا گرفت چشمم جایی را نمیدید با تمام سرعت به عمق گودال رفتم آنقدر رفتم که دیگر سیاهی مطلق بود با فکر اینکه چشمانم را از دست داده ام و تنهایی و تاریکی سهم من از زندگیست از فرط خستگی ب خواب رفتم. در خواب رویایی دیدم نور نقره ای همه جا را روشن کرده بود و تلالو نور نقره ای روی پولک هایم چقدر زیبا بود ... از خواب پریدم ولی شیرینیه این رویا هنوز در دلم بود و گیج و گنگ که معنی این خواب چه می تواند باشد؟! لحظه ای گذشت و غم از دست دادن چشمانم بر دلم سنگینی کرد. دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم روزها سپری میشد و من در اعماق گودال در گوشه ای با افکارم روزگار میگذراندم . کافی بود عزلت نشینی باید به بالا میرفتم و گودال را با حسم میشنیدم و میدیدم باید ب سفر ادامه میدادم ... داستان ادامه دارد ....................
بازگشت هزینه توسط پرداخت امن گلورین ضمانت می شود.