گردنبند رو مانتویی نقره و برنز «هیچ»
گردنبند مولانا نقره و برنز نگینهای زیرکون و یاقوت کبود با مهره انیکس از مجموعه من غلام قمرم بر روی هریک از قطعه های این مجموعه، بیتی از این شعر معروف مولانا نقش بسته است: من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو/ پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو/ ور از این بیخبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت/ آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم/ گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من به گوش تو سخنهای نهان خواهم گفت/ سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد/ در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو گفتم ای دل چه مهست این دل اشارت میکرد/ که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو گفتم این روی فرشتهست عجب یا بشر است/ گفت این غیر فرشتهست و بشر هیچ مگو گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد/ گفت میباش چنین زیر و زبر هیچ مگو ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال/ خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست/ گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو
بازگشت هزینه توسط پرداخت امن گلورین ضمانت می شود.